کد مطلب:134747 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

شخصیت یزید
اما یزید، با هر آن چه كه مانع امام حسین (ع) و قیام علیه پدرش می شد، مخالف بود.

الف - شخصیت یزید

«یزید از همه ی مردم نسبت به دور اندیشی و احتیاط و اندیشه ورزی دور بود؛ انسانی با عقلی خرد، بی باك و سطحی نگر بود و هیچ چیز برای او مهم نبود» [1] .

شیوه ی یزید در برخورد با مشكلات در دوران خلافتش مؤید این نظر است. شیوه ی او در برخورد با قیام امام حسین (ع) قیام مردم مدینه و قیام ابن زبیر روش واحدی است.

برخی از اظهار نظرهایی كه مورخان درباره ی زندگی عاطفی او آورده اند دلالت دارد كه این كم خردی وبی باكی و سریع دچار خشم شدن، اموری عارضی نبوده بلكه ویژگیهای اصیل در شخصیت او بوده اند. [2] .


در ضمن او ناچیزتر از آن بود كه به شیوه ی پدرش با قیام امام حسین (ع) مواجه شود، بلكه آن چه كه انتظار می رفت این كه به شیوه ای سازگار با شخصیت خود با آن روبه رو گردد كه در نهایت برای همه مشكلاتی را به همراه داشت.

پرورش مسیحی یانزدیك به مسیحیت یزید [3] وی را به گونه ای ساخت كه كمترین رابطه را با باور و اعتقادی داشت كه قصد حكومت بر مردم را داشت؛ یعنی اسلام زندگی بی قیدی و بندی كه قبل از خلافت داشت، عاطفی بودن و پاسخ دادن به همه ی خواسته ها وی را زا تظاهر به زهد و تقوا و به ظاهر لباس دین بر تن كردن بعد از خلافت هم ناتوان ساخته بود؛ علاوه بر این كه طبیعت بی خردانه او نیز وی را واداشت به طور آشكار مرتكب فعل حرام گردد و به گناهی دست یازد كه مردم را به بی صلاحیتی اش در پذیرش مقام خلافت، آگاه می نمود.

بنابراین درتوان طرفداران حكومت اموی نبود كه قیام امام حسین (ع) را در برابر افكار عمومی تحریف نمایند به این كه قیامی است در راه رسیدن به حكومت؛ چون توده ی مردم بر این باور بودند كه توجیهات این قیام در رفتار خود یزید وجود دارد. رفتاری كه به هیچ روی با دین سازگاری ندارد و مردم هم بدون تردید توجیه امام (ع) و یارانش به خاطر قیام برای حمایت از دین و نجات مسلمانان از ظلم و ستم امویان خواهند پذیرفت.


[1] بلاذري، أنساب الاشراف، ج 4 بخش دوم، ص 1.

[2] همان. ابياتي كه در اين كتاب آمده از جمله بيت سوم درباره ي اخلاق او و بيت چهارم از شعرهاي يزيد درباره ي همسرش أم خالد و در ص 10 و 11، چهار بيت همه بر انحراف جنسي او دلالت دارد.

[3] فيليپ حتي، تاريخ العرب، ج 2، ص 258. عبدالله العلايلي، سمو المعني في سموالذات، ص 59 تا 61. درباره ي لهو و لعب او بنگريد: و لهاوزن، الدولة العربية و سقوطها، ص 137 و 138 و بروكلمان، تاريخ الشعوب الاسلاميه، ج 1، ص 156.